عشق ممنوع

همه وجودم :

می خواهم با تو سخن بگویم ، با تو که عزیزترین فرد زندگیم بودی و هستی ، روزی که مهرت بر قلبم نشست ، فکر نمی کردم روزی عاشقت شوم ، فکر نمی کردم روزی تو همه وجودم شوی ، حس دوست داشتنت یک حس خاص بود که فکر می کردم یک دوست داشتن و محبوبیت طبیعیه ، چون تو خاص تر از بقیه بودی ، بخاطر منش و رفتارت ، فقط یادمه هیچ وقت نگات نمی کردم ، چون نمی خواستم اسیر بشم ، نمی خواستم عاشق بشم ، ولی شدم

من عاشق شدم ، روزی که حس کردم به محبتت نیاز دارم ، روزی که برای اولین بار قرار گذاشتیم و با هم رفتیم بیرون ، اون لحظه ای که بعد سالها برای اولین تو چشات نگاه کردم و دلم رو باختم ،دلم رو به تو سپردم و با تو عهد بستم تا لحظه ای که زنده ام از عشقت دست بر ندارم ولی ؛ زمانه با ما جنگید و بی رحمانه دست های ما رو از هم جدا کرد ، اما آیا توانست قلب های ما رو هم از هم جدا کنه ؟؟؟؟




برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, | 9:45 | نویسنده : asal |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.